آشنای بیگانه

بندگی کن پروردگارت را...

آشنای بیگانه

بندگی کن پروردگارت را...

هزار بار نیت کردم بیایم اینجا و هزار چیز بنویسم بلکن از فشارهایی که به مغزم وارد آماده کاسته شود اما نشد ینی همه چیز بود برای سرریز کردن و هیچ نبود انگار...

بعد از چندماه، یکی زدن بر سر خودم یکی بر سر کتاب...این روزهای پایینی دارد گند میزند به چیزی به نام تلاش هایم...

قریب به یک ماه گذشته کسانی دیدم که برایم جزو نوستالژی هایی شده بودند که حتی به ذهنم هم خطور نکرده بود که دیگر حتی ببینمشان، چرا که دنیاهایمان خیلی تغییر کرده و و جز سلام و احوالپرسی چیزی برای گفتن نداشتیم...

اما 

دقیقا کسانی که حتی فکرشان را هم نمیکردم برایم دایه دل سوزتر از مادر شده اند...آن هم بعد از چندین سال!

و ای کاش آدم ها درک کنند مقوله ای به نام "تغییر" را...

عده ای بزرگ می شوند اما به شرط افتادن یک رقم، هر ساله به عدد سنی اشان!

عده ای بزرگ می شوند به شرط پخته تر شدن... به شرط آدم تر شدن...!

و ای کاش بفمهند همه آدم ها که خوب بودن واژه ای نسبی است...خوب من با خوب شما فرق میکند، حتی با گذشت زمان!

...

امروز یه مطلب جالبی خوانده ام که غربی های ضرب المثلی دارن با این مفهوم که برای تصمیم به انجام کاری "یکم روش بخوابیم"... چون این کار باعث میشه مغز ناخودآگاه تحلیلاتشو روی موضوع انجام بده و پخته تر تصمیم گرفته بشه و بعد از خواب راه حل های بهتری به ذهنمون برسه و عجله نکنید...همون ضرب المثل بومی خودمون که عجله کار شیطونه...برا خودم همچین اتفاقی افتاد ینی اگه من شب به زور خوابم نمیبرد کل زندگیم بر فنا بودااا!

پ.ن1: کودک دورنم! مرا به خاطر تمام رنج هایی که در این مدت کشیدی ببخش...!

پ.ن2: قرار بود تا فردا خبر داغی بگذارم که لغو شد الحمدالله!

پ.ن3:برایم دعا کنید...همین!


ماه سیه

نظرات  (۵)

چقد شیکُ مجلسی شده وبلاگت دخیییییی...
پاسخ:
عجب!
دخی این کجاش شیکه؟!
ملت هدر میزنن،آ!
برو یاد بگیر بیا برا من طراحی وبلاگ انجام بده!:)
سلام

بزرگ بودن به سن نیست به شعوره ... کاش ما بزرگتر ها از دوران های مختلف زندگی چیزهایی رو با خودمون برداشته بودیم وبرای این روزامون نگه داشته بودیم تا بدونیم که جوون تو این سن ها چه احساسی داره ! ... کاش یادمون می موند که چقدر از مقایسه کردن ها ، درک نشدن ها رنج می کشیدیم ...!
کاش و کاش های دیگر هم ایضا !
پاسخ:
سلام خانم معلم عزیز
کاش...
اما مشکل اینجاست که آدما ویژگی دارند به نام تغییرپذیری...
همون حدیث امام علی علیه السلام به مالک اشتر:
ای مالک! اگز شب هنگام کسی را در حال گناه دیدی، فردا به آن چشم نگاهش مکن، شاید سحر توبه کرده باشد و تو ندانی...


سلام
متمرکز نبودن رو میشد از توی متنت فهمید... خیلی جاهاش.. شاید به خاطر ایرادای تایپی...
خیره...

ببین خیلی چیز خوبی بود. به یه چیزی که فکر میکنی بعدش بخواب!!
خیلی وقته این کارو میکنم!! نتیجه داده!
پاسخ:
سلام
حق با توئه!

اما با اون چیزی که بهم یاد دادی آرامشم سلب شده!!!
این آشفتگی متن و ذهنم به خاطر همینه!
این چه حرفیه؟؟؟
اون همش آرامشه.. منظورت چیه؟
بر عکس خود من...
اگه حست اینه ادامش نده... شاید تو نباید انجامش بدی
پاسخ:
منظورم آرامش از اون لحاظ بود!
اون که بعله غرق آرامش میشیم اصن!
اما در وضعیت کنونی نباید انجام بدم!میدونی که...فقط چند روزه دیگر باقیست!
گذاشتم برا بعد فارغ شدن از مسئله کذایی!
باورت میشه؟! روزی یه دونه!!!

من که بهت گفتم!!! معلومه که باورم میشه.
عجیب نیس؟؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی