آشنای بیگانه

بندگی کن پروردگارت را...

آشنای بیگانه

بندگی کن پروردگارت را...


شبی تب داشتم، رفتی و قرص ماه آوردی
برایم شیشه ای از عطر بسم الله آوردی...


....

السلام ای ماه پنهان پشت استهلال ما
ما به دنبال تو می گردیم و تو دنبال ما
ماه پیدا، ماه پنهان، ماه روشن، ماه گم
رویت این ماه یعنی نامه ی اعمال ما

علیرضاقزوه



ماه سیه

نظرات  (۴)

شاعر خودَت ؟ آیا؟
پاسخ:
خیر
پس خیلی قشنگ بود:دی
شوخی کردم...
:)
با مزه بود.
افطار دعا کن برای منم...
پاسخ:
:)
برا منم...
این وبلاگ با این همه غم، در خوره تو ه محبوب نیست..
خونه تکونی کن
زود!
بنویس از خاطرات خوب، خوبمون
از خنده ها
از شیرین کاریا
این همه خوبی
یالا، یالا
منتظرم
بنویس
برا من بنویس
.....
منتظرم

پاسخ:
پیر شدم دیگه...
یاد تو می افتم که بیشتر اشکم درمیاد...

مرسی از محبتت واقعن! آخه کجای من اشک دار بود؟؟

زود باش ببینم

میخای پست جدیدشو فال حافظی که امرو برا خودم گرفتم بت بدم بذاری؟

خیلی خوب بود

..

پاسخ:
خودت نه دختر خوب،یادت!
به قول خودت:"بعد از رفتن تو، تنها چیزی که برایم ماند تنهایی بود درست مثل لاک‌پشتی که سنگ را به دوستی بگیرد!"
بده!
ببینم چی میشه!
:)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی